لطیفه های خنده دار3

پسره تو کلیسا نشسته بوده، یهو می‌بینه یه دختر خیلی خوشگل  میاد تو. میدوه میره پشتِ یه مجسمه قایم میشه. دختره میاد میشینه جلوی محراب و میگه: ای خدا! تو به من همه چی دادی ، پول دادی ، قیافه دادی ، خانواده خوب دادی... فقط ازت یه چیز دیگه میخوام... اونم یه شوهر خوبه ...یا حضرت مسیح‌! خودت کمکم کن! پسره از پشت مجسمه میاد بیرون میگه: عیسی هل نده!‌ هل نده زشته ، خودم میرم!

برای دسترسی به بقیه جوک ها به ادامه مطلب مراجعه کنید...........

مطالب طنز و خنده دار

جوک های باحال 

درسته که ما روزه نمیگیریم

ولی دیگه اینقدر هم کافر نیستیم که اگه واسه افطاری جایی دعوت شدیم نریم !

.

.

منتظر تماس سبز شما هستیم!

 برای دسترسی به بقیه جوک ها به ادامه مطلب مراجعه کنید...........

یه یارو زنگ میزنه پیتزا فروشی میگه یه پیتزا می خواستم. فروشنده میگه . به نام ... ؟ یارو میگه . آخ آخ . ببخشید .به نام خدا , یه پیتزا می خواستم

********لطیفه های خنده دار********

یه پیرمرد چاخانه داشته خاطره تعریف میکرده، میگه: ما سال چهل و نه با دو نفر دعوامون شد، ‌البته سال چهل و نه که مثل الان نبود دو نفر خیلی بود

 برای دسترسی به بقیه جوک ها به ادامه مطلب مراجعه کنید...........

ملا یه نفر رو تو خیابون دید و پرسید: شما علی پسر ممدآقا پاسبان نیستی که توی کرج سر کوچه چراغی مأمور بود؟ پسر گفت: چرا!؟ ملا گفت: ببخشید! پس حتما عوضی گرفتم

 برای دسترسی به بقیه جوک ها به ادامه مطلب مراجعه کنید...........

همچین یه بعضیا می گن:«من استعداد چاقی دارم.» که انگار هنرمند اند....

خب یکی نیس به اینا بگه آخه آدم عاقل؛چاقی هم شد استعداد والا......